loading...
امام زمان
mahdi saberi بازدید : 4 جمعه 26 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

امام مهدى (عجل الله فرجه) درحديث ثقلين

 

 

 وَ قَد تركتُ الثقلَيْن فيكم  الآل و القُرآن فى أَيديْكم  أنبأنى اللَطيف أَن يَتَّفِقا  الى وُرود الحَوض لَنْ يَفْتَرقا 

پس از خود دو چيز نفيس بر جاى مى گذارم: اهل بيتم و قرآن ؛ و اين هر دو در دستان شماست، خداى لطيف آگاهم ساخت كه اين دو با همند، و تا ورودتان در حوض هرگز از هم جدا نمى شوند. از قصائد علامه عجيلى، عبقات الانوار، ج 1، ص 771

 

بسم اللّه الرحمن الرحيم

 

پيشگفتار 

 

براى شناخت اسلام و درك اصول و فروع آن دو منبع اصلى و اساسى وجود دارد، نخست كلام خدا قرآن، كه قانون اساسى اسلام است. و ديگرى سنت و حديث، كه شارح و مفسر و مبين قرآن مى باشد. اين دو منبع اصلى دريافت مبانى اسلام است

 

قرآن كلام خداست، كه به تدريج بر پيامبر توسط فرشته وحى نازل شده است. و در زمان پيامبر و به دستور ايشان توسط چند تن از اصحاب نوشته و جمع آورى شده است، و در آن تحريف و تغييرى نيست

 

حديث در لغت به معناى ضد قديم است. و در اصطلاح روايى ؛ گفتار، كردار و تقريرى است، كه از پيامبر رسيده است. به اجماع علما، حديث اصل دوم از اصول احكام است. فقها در بيان كتاب خدا و در استنباط احكامى كه در قرآن درباره آنها آيه اى وارد نشده است، به حديث مراجعه مى كنند. از اين رو حديث يا مبين قرآن است، و يا مؤكد آنچه در قرآن آمده، و يا احكامى را اثبات مى كند كه قرآن به طور آشكار آن را بيان نكرده است

 

بنابراين، اقوال، افعال و تقريرات پيامبر به صريح قرآن حجت است، و عامل هدايت، رستگارى و نجات. زيرا: «لا يَنْطِق الاّعن وَحْى، و لا يُقِرّ اِلاّ الحَقّ الثابت».1 پيامبر جز از وحى سخنى نمى گويد، و جز چيزهايى را كه حق است و آدمى را از گمراهى نجات مى دهد، تقرير نمى كند

 

درباره سخن پيامبر و اطاعت از او، داورى قرآن چنين است

 

وَ ما يَنْطِق عن الهَوى، إنْ هو اِلاّ وَحىٌ يُوحى».2 (پيامبر) از روى هوا (بيهوده و براساس هواى نفس و گرايشهاى نادرست و غير الهى) سخن نمى گويد، گفتار او همان چيزى است كه به او وحى شده است

 

مَنْ يُطع الرَّسولَ فَقَدْ اَطاعَ اللّه .3 هر كه از رسول پيروى كند، همانا از خداوند اطاعت كرده است

 

وَ اِنْ تُطيعوه تَهْتَدوا.4 اگر از پيامبر اطاعت كنيد، هدايت مى شويد، و راه درست را مى يابيد

 

فَلْيَحْذَرِ الّذين يُخالفون عن أمره اَنْ تُصْيبَهم فتنةٌ او تُصيبَهُم عذابٌ أليم».5 كسانى كه دستور و راهنمايى هاى پيامبر را بر نمى تابند، و با آنچه آن حضرت مى گويد و مى خواهد، مخالفت مى كنند، بترسند از اين كه ممكن است آنان را فتنه اى يا عذاب دردناكى فرا گيرد

 

حديث آنچه را در قرآن به اجمال مطرح شده، روشن مى سازد، اطلاقات آن را مقيد مى كند، عام آن را تخصيص مى دهد، احكام آن را 

 

به تفصيل باز مى گويد، و مشكلات آن را توضيح مى دهد. از اين رو حديث را مى توان شارح اصول شريعت و قرآن دانست 

 

آنان كه از پرتو درخشان احاديث، هدايت بجويند، در دگرگونيهاى روزگار از راستى و سعادت محروم نمى مانند، كسانى كه به اين اصل اساسى چنگ زنند، به حياتى مبارك و پاكيزه دست مى يابند. «و ذلك الاقتصار على الكتاب رأىُ قومٍ لاَخلاقَ لهم». (مردمانى كه تنها كتاب را براى ديندارى كافى بدانند، و به آن بسنده كنند، و به سنت پيامبر ـ اقوال، افعال و... ـ بى اعتنا باشند، بهره درست از دين ندارند)، چه بسا اين كار آنان را به تأويلات نابجا وا دارد، ادعاهاى باطل را مطرح سازند، در هواهاى نفسانى فرو افتند، بى دليل (قانع كننده و استوار) به طرح مسائلى بپردازند، و از منطق سالم و صحيح دور شوند. و اين بدان خاطر است كه گفتار و كردار پيامبر بر اساس نص صريح قرآن حق است.2 «فماذا بَعْدَ الحقّ الاّ الضَّلال»3 و پس از حق چيزى جز گمراهى نيست

 

براى حديث تقسيمات زيادى ذكر شده است. بعضى از آنها به 82 قسم مى رسد: حديث متواتر، مشهور، صحيح، حسن، ضعيف، مرسل، مرفوع، مسند، موقوف، مقطوع، شاذ، منكر، معروف، متروك، مضطرب، متفق، ناسخ و

 

در يك تقسيم كلى، حديث را به سه قسم تقسيم كرده اند: 1. صحيح 2. حسن 3. ضعيف. زيرا حديث يا مقبول است و يا مردود

 

حديثى كه بالاترين صفات قبول را داراست، حديث صحيح ناميده مى شود. حديث حسن برخى از اين ويژگيها را دارد، و حديث مردود ضعيف است

 

در نگاه ديگر، حديث به خبر واحد و خبر متواتر تقسيم مى شود. متواتر آنست كه گروهى آن را نقل كنند، و تعداد آنها به اندازه اى باشد كه بطور عادى اتفاق آنها بر كذب محال گردد. انگيزه هاى نقل خبر دروغ از آنان نفى شود، و در آنچه خبر مى دهند پوشيده گويى و شبهه روا نباشد. چنين خبرى موجب علم است، و انسان به صدق آن يقين مى يابد.1 خبر واحد آنست كه به حد تواتر نرسد، و علم قطعى به صدور آن پديد نيايد

 

ابن تيميه مى گويد: مقصود از متواتر هر خبرى است كه علم آور باشد. و علم گاه از كثرت مخبران حاصل مى شود، و گاه به خاطر ويژگيهايى كه راويان دارند (متدين هستند، ضابطند) پديد مى آيد. و گاه خبرى قرائنى را در بردارد كه از مجموع آنها علم به دست مى آيد،3 (از اين رو) در تواتر عدد معتبر نيست

 

وى مى گويد: خبرى را كه ائمه حديث پذيرفته اند، و به تصديق آنان رسيده است، و يا به موجب آن عمل كرده اند، نزد جماهير خلف و سلف (نسل اندر نسل عالمان) مفيد علم است. و اين اخبار متواتر معنوى است. ولى برخى چنين خبرى را مشهور و مستفيض مى نامند، و خبر را به متواتر، مشهور و خبر واحد تقسيم مى كنند

ادامه مقاله رامي توانيد رد سايت 

WWW.IMAMMAHDI-S.COM 

مشاهده کنيد

mahdi saberi بازدید : 5 سه شنبه 16 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

حضرت مهدي در آيات قرآن

 

 

در قرآن، آيات بسيارى وجود دارد كه به شهادت روايات مستند و معتبر، درباره حضرت مهدى(عليه السلام) و قيام جهانى او نازل گرديده است

 

در كتاب شريف «المحجّة فى ما نزل فى القائم الحجّة(عليه السلام)» كه توسط محدث بزرگوار، مرحوم سيد هاشم بحرانى و با بهره گيرى از دهها جلد كتب تفسير و حديث، تأليف گرديده، مجموعاً (132) آيه از آيات كريمه قرآن ذكر شده كه در ذيل هر كدام يك يا چند روايت در تبيين كيفيت ارتباط آيه با آن حضرت(عليه السلام)، نقل شده است در اينجا به ذكر چند روايت در اين مورد، بسنده مى كنيم

 

امام صادق (عليه السلام) در باره قول خداى عزّوجلّ: «هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دين الحق ليظهره على الدّين كلّه و لو كره المشركون» فرمود

 

به خدا سوگند! هنوز تأويل اين آيه نازل نشده است و تا زمان قيام قائم (عليه السلام) نيز نازل نخواهد شد. پس زمانى كه قائم (عليه السلام)به پا خيزد، هيچ كافر و مشركى نمى ماند مگر آنكه خروج او را ناخوشايند مى شمارد

 

 امام باقر (عليه السلام) در باره آيه شريفه «و قل جاء الحق و زهق الباطل إن الباطل كان زهوقاً»  فرمود

 

زمانى كه قائم(عليه السلام) قيام نمايد، دولت باطل از بين خواهد رفت

 

امام صادق (عليه السلام) در بيان معناى آيه كريمه «و لقد كتبنا فى الزبور من بعدالذكر أن الأرض يرثها عبادى الصّالحون» فرمود 

 

تمام كتب آسمانى، ذكر خداست، و بندگان شايسته خدا كه وارثان زمين هستند، حضرت قائم(عليه السلام) و ياران او مى باشند

 

امام باقر (عليه السلام) در باره قول خداى عزّوجلّ: «الذين إن مكّنّاهم فى الأرض اقاموا الصلوة و آتوا الزكاة...» فرمود 

 

اين آيه درحق آل محمد(صلى الله عليه وآله وسلم) است در حق حضرت مهدى(عليه السلام)و ياران او كه خداوند شرق و غرب زمين را تحت سلطه آنان قرار مى دهد و به وسيله آنان دين را پيروز گردانده و بدعتها و باطلها را مى ميراند

 

امام سجاد(عليه السلام) زمانى كه اين آيه شريفه را قرائت نمود: «وَعَد اللّه الّذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنَّهم فى الأرض كما استخلف الذين من قبلهم و ليمكّننّ لهم دينهم الّذى ارتضى لهم و ليبدِّلنّهم من بعد خوفهم أمناً يعبدوننى و لايشركون بى شيئاً»  فرمود

 

به خدا سوگند! آنان شيعيان ما اهلبيت هستند، خداوند ـ آن خلافت در زمين و اقتدار بخشيدن به دين را ـ به وسيله آنان و به دست مردى از ما، كه مهدى اين امت است، تحقق خواهد داد و هم اوست كه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)در باره اش فرمود: اگر از عمر دنيا جز يك روز باقى نمانده باشد، خداوند همان روز را آنچنان طولانى خواهد كرد كه مردى از خاندان من كه همنام من است فرا برسد و زمين را آنچنان كه از ظلم و جور پر شده باشد، از عدل و داد آكنده سازد

 

امام صادق (عليه السلام) فرمود: «آيه «أمّن يجيب المظطرّ اذا دعاه و يكشف السّوء و يجعلكم خلفاء الأرض»(11) درباره قائم از آل محمد(صلى الله عليه وآله وسلم) نازل شده است. به خدا سوگند، او همان مضطرّ درمانده اى است كه چون در مقام ابراهيم دو ركعت نماز گزارد و فرج خويش از خدا بخواهد، خداوند دعايش را اجابت كند و بديها را برطرف سازد و او را در زمين خليفه قرار دهد

 

پي نوشت

 

سوره توبه، آيه 33 اوست خدايى كه پيامبرش را با هدايت و دين حق فرو فرستاد تا آن را بر همه اديان پيروز گرداند اگرچه ناخوشايند كافران باشد

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 3
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 22
  • آی پی دیروز : 15
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 5
  • بازدید کلی : 99